loading...
نقده نیوز
محمد امین رسولزاده بازدید : 1350 شنبه 1389/07/17 نظرات (0)
 

در شهرستان نقده اكثر موقوفات مربوط به مدارس و مراكز بهداشتي متعلق به وي بوده و گسترش فرهنگ و آموزش و پرورش در نقده مرهون موقوفات اوست چرا كه فردي بود بخشنده و علي‌رغم تعلق به طبقه خوانين و فئودال‌هاي سولدوز، با رعيت خوب رفتار مي‌كرد.

همچنين وي در جريان انقلاب اسلامي، اولين رئيس شوراي انقلاب در نقده هم محسوب مي‌شود. بوزچلو در سال 1368 در تهران وفات يافت و به علت ارادت به خاندان ائمه در قم مدفون شده است.

نمونه‌اي از اشعار توركي وي كه خطاب به رضاشاه در اعتراض به فراخواني او به خدمت نظام وظيفه اجباري سروده است:

«شاها عرض ايله‌ميشم عرضيمي پست ايله‌ميشم

چكيـب ارباب رجـوع گـؤر نئـجه بـازاره مني

مملـكت بيـر- بيـره دَييميـش آدي تـجديـد نظر

كيمسه‌ني توتماق ايچون سالديلار آزاره مني

حاقي‌ هئچ ‌كيمسه‌ سوروشماز، نه‌قدر يوخدو ‌پولون

گتيـريبـلر بـورايـا سـاتـماغـا دينـاره مني

نـه‌دي قانـون عدالـت؟! آدي‌ وار، شـهـرتـي‌وار

دوزونو سـؤيـله‌ييـرم ‌گـر چكـه‌لـر داره مني

«بـوزچـالو» بسـدي بو قـدر ايلمه آه ‌ايله فغان

حاضيـرام خديمت ايچـون قوي گليب آپاره مني»

 

يوسف قهرمانپور (متولد 1298شمسي)

استاد يوسف قهرمانپور در سال 1298 شمسي در نقده متولد شد و تحصيلات اوليه خود را در مكتب‌خانه‌هاي قديم سولدوز كسب نمود و سپس در مدارس نوين كه به تازگي در سولدوز مفتوح شده بود ادامه تحصيل داد و مدرك ششم ابتدايي خود را از اين مدارس اخذ نمود و در سال 1318 به عنوان معلم به استخدام اداره معارف وقت (فرهنگ و آموزش و پرورش بعدي) درآمد و به علت سواد بالاي خود يكي از معلمين و فرهنگيان تأثيرگذار در امر تعليم و تربيت منطقه گرديد كه شاگردان با قدر و قيمتي چون دكتر امير هوشنگ مهريار و ديگران را پرورش داده است. ايشان علاوه بر شغل معلمي، به عنوان يكي از مديران نمونه در زمان خدمت خود محسوب مي‌شود. وي مدت 7 سال در خدمت آموزش و پرورش وقت مانده و بعداً بنا به دلايلي درسال 1326 شمسي از اين شغل استعفا نمود و به شغل آزاد پرداخت، با اين حال در طول زندگي پرمايه خود از مطالعه، تحقيق و تطبع لحظه‌اي باز نماند و حاصل آن گردآوري لغت‌نامه بزرگ توركي به فارسي و نيز فرهنگ عامه ايل قاراپاپاق مي‌باشد، علاوه بر اين آثار، برخي از مقالات وي در نشريات پيام سولدوز و ارمغان آذربايجان چاپ شده و نيز در باره گوشه‌اي از زندگي‌نامه و جايگاه وي و اثرش «فرهنگ عامه ايل قاراپاپاق»، توسط استاد محمدعلي فرزانه در فصل‌نامه تركي – فارسي «وارليق» مقاله‌اي درج شده است. بايد اشاره كرد كه يوسف قهرمانپور يكي از افراد صاحب‌نظر در زمينه تاريخ و فرهنگ منطقه سولدوز به شمار مي‌آيد.

يوسف قهرمانپور دستي نيز در شعر دارد و اغلب اشعار سروده وي به زبان توركي است كه ويژگي عمده شعر توركي‌اش استفاده از لغات بكر و ناب توركي قاراپاپاغي مي‌باشد - كه متأسفانه به علت عدم اطلاع و استفاده نسل حاضر از اين گنجينه لغات توركي، روز به روز رو به فراموشي مي‌رود-  در اينجا نمونه شعر وي به نام سولدوز آورده مي‌شود:

سولدوز

سولدوزام  بيرجه دنيز آغجا دوزوم وار 

چئوره‌مده ياشيل باشلي داغيم، بيرجه دوزوم وار

يئمه‌يه بول يئمه‌لي، قيرميزي، آغ آلما اوزووم وار

شيش‌لييه ائركه‌جيم، پؤرتمه‌يه‌ده ياغلي قوزوم وار

گئيمه‌يه آل قوماشيم، تيرمه يئليم ناغدا دوزوم وار

ياشاييش دادلي، گؤزه‌ل اولماغيناايسه سؤزوم وار

چاليب چاغريما اوچون, چوخ هاوالي نغمه سؤزوم وار

شانلي، شؤكتلي، ائليمده نه گؤزوم وار

داغ ياشيل باشلي، طبيعت گول اكيب لاله اكيبدير

سينه‌م اوستونده گؤررسن بير« گادار» آدلي سو چكيبدير

چؤلومه رنگ به رنگ فرش و گئبه‌لر دوشويوبدور

يارادان ال ـ گؤزون آچ، گؤر نه ياراديبدير, نه ائديبدير

سايسيز باغ باغچالاري چوخ باجاريقلا, بئجه‌ريبدير

باخاسان هر ياني نرگيزـ بنؤوشه قيزيل گول بورويوبدور

دئيه‌سن لئيلي گليب سانكي بورالاردان اؤتوبدور

يا دا شيرين، اَييله‌نيبدير بولاغيندان سو ايچيبدير

كهلييم وار گؤزل چيل داليندا فره‌لي

سورولر هر يانا باخسان گؤزه چارپار قارالي

بوللو بال بله‌ييم، ياغلي، قايماق، كره‌لي

اركينيم بول, خايانيم باخان گؤزلر بره‌لي

دئيير اوغلان يوبانما دور گه‌تير سن، خره‌لي

چوخ كولك گؤرموشم نه دئييم بوندان ايره‌لي

اوره‌ييم شادي قاراپپاق ائليني من گؤره‌لي

باجاريقلي ائليمه قيزلي و اوغلانلي سالام

بوندان آرتيق نه سؤزوم وار، نه گؤزوم واردي بالام

 

دكتر مسعود ناصري: (متولد1336 هـ .ش)

«مسعود ناصري در سال 1336 در نقده در يك خانواده فرهنگي بدنيا آمد تحصيلات ابتدايي و متوسطه خود را به ترتيب در پيرانشهر، اشنويه، اروميه و تهران طي نمود و ديپلم متوسطه خود را در رشته رياضي از دبيرستان خوارزمي تهران گرفت سپس در رشته مهندسي مكانيك از دانشگاه شريف به اخذ مدرك ليسانس نايل آمد.

جهت ادامه تحصيل به كشور انگلستان رفت و از كالج كوئين‌مري دانشگاه لندن فوق ليسانس علوم و مهندسي راكتورهاي اتمي را اخذ نمود و نيز ديپلم‌هاي تحقيقاتي مهندسي هواپيما از كالج سلطنتي علوم، فنون و پزشكي دانشگاه لندن اخذ كرد و دكتراي آئروناثيك را از همين كالج گرفت. همچنين فوق دكتراي روشهاي عددي در معادلات ترانسپورت را از مركز تحقيقاتي NPTEC CCEGB- بريتانيا و ديپلماي پزشكي هميوپاتي1 را از كالج هميوپاتي انگلستان دريافت نمود و مدت سه سال در پروژه‌هاي ناساي ايالت متحده روي طرحهاي آيروديناميك كار نمود و عضو چندين انستيتوي علمي نيز مي‌باشد. از سال 1373 استاديار قراردادي دانشكده فني دانشگاه اروميه بوده است و براي نخستين بار در ايران دوره‌هاي كوتاه مدت هميوپاتي را در دانشگاه اروميه و دانشگاه آزاد اسلامي تهران برگزار نمود.

دكتر ناصري از سال 1379 به انگلستان مهاجرت و مقيم لندن شده‌اند. از تأليفات و نظريات اين انديشمند فرهيخته:

ـ كتاب كوانتوم، عرفان و درمان ( تهران ـ نشر اشرافيه 1375) ـ بنيانگذار شعور ماده در دنيا.»

علاوه بر موارد ياد شده، بايد اشاره كرد كه: دكتر ناصري كتاب‌هاي صفر(لوح پيدايش جهان 10بعدي) و روابط حاكم بر فراكتال‌هاي ماترس فضا- زمان در انگلستان را تأليف كرده و تاكنون مقالات متعدد پژوهشي و علمي در نشريات داخلي و خارجي به چاپ رسانده و فعاليت‌ها و عناوين زير را نيز دارا مي‌باشد:

1- راه اندازي و اداره سيميلاتورهاي دانشكده زرهي شيراز در سال‌هاي 1359 و1361 بعد از خروج مهندسين خارجي به دنبال وقوع انقلاب اسلامي.

2-عضو هئيت علمي دانشگاه مكانيك اروميه در سال‌هاي 1373- 1363.

3- محقق كالج كوئين مري دانشگاه لندن (1999- 2000) تحقيق بر روي محاسبات كامپيوتري زير دريايي ...

4- تحقيق در مركز هسته‌اي اصفهان در سال‌هاي 1362- 1363.

5- بنيانگذار پزشكي هوميوپاتي در ايران. و ارايه كننده مدل موناديك فضا- زمان.6- دانشمند تحقيقاتي در مركز تحقيقاتي NPTEC.(1998- 1992)

7- دانشمند تحقيقاتي در شركت تحقيقاتي پرفسور اسپالدينگ (1992- 1989).

8- عضو دانشكده هوا - فضا كالج سلطنتي علوم و فنون دانشگاه لندن.

محمد امین رسولزاده بازدید : 328 شنبه 1389/07/17 نظرات (0)
 

ح

ایشان در این مطلب که به ظاهر انتقاد از عملکرد شهردار و شورای شهر نقده در خصوص ارائه خدمات به بخشی از شهر نقده می باشد ، قبل از پرداختن به موضوع مورد نظر خود  ، ابتدا شهرستان نقده را به طور اختصار به خواننده معرفی نموده و سپس به اصل موضوع می پردازد . ابتدا لازم است که از ایشان به دلیل بردن عنوان « ترکی آذربایجانی » برای معرفی زبان اهالی نقده که واژه ای صحیح و کاملا"علمی و منطقی می باشد تشکر نمود ، چرا که برخی از اشخاص از روی عمد و جهل عنوان « آذری » را که واژه ای مجعول و غیر واقعی و ساخته و پرداخته اشخاص شوونیست می باشد در مورد زبان ترک های ایران (آذربایجانی ها) بکار می برند. اما مطلبی که مورد انتقاد اینجانب می باشد این است که ایشان در معرفی جاذبه های گردشگردی و تاریخی سولدوز به جای استفاده از واژه ها و اسامی واقعی و تاریخی ، از اسامی جعلی و ترجمه شده و غلط استفاده نموده است .

بدون شک همه اشخاص به ویژه کسانی که دستی در آتش دارند به خوبی می دانند که اسامی محلی و تاریخی غیرقابل جعل بوده و با اصطلاحات اصیل آن شناخته می شوند و هیچ فردی این حق را ندارد که نام یک مکان تاریخی یا باستانی یاطبیعی وتفریحی را پس از مصادره به زبان خویش ترجمه ، تبیین و نهایتا در پی مصطلح نمودن آن برآید . چیزی که آقای نجمی متاسفانه در خصوص تفرجگاه « یئددی گوز » و یا تپه « حسنلو » یا  «حسنلی» به عمد یا سهو مرتکب چنین اشتباهی شده است . آقای نجمی واژه مجعول « هه وت کانی » و « حسنلیان » را در مورد مکان های فوق الاشاره به کار برده است که اقدامی غیرمنطقی و برخلاف موازین تاریخی و مغایر با مصالح منطقه با آن همه حساسیت می باشد، مثل این است که فردی فارس زبان بیاید و مثل ایشان شهر « بوکان » را مصادره و سپس به زبان خود ترجمه و نام عروسان را به خواننده القا نماید . بنابراین لازم است ایشان و تمامی کسانی که قلم به دست گرفته و می خواهند مطالبی را درباب ابنیه های تاریخی ، جغرافیایی ، باستانی یا مکان های تفریحی و نظایر آن تقریر نمایند ، اولا" اسامی واقعی و اصیل را قید نمایند و ثانیا اگر لازم است معنی و مفهوم آن را به خواننده تفهیم نمایند، حتما نام اصیل آن قید و سپس ترجمه فحوایی و معنایی آن ، آن هم در پاورقی ، برای اطلاع بیشترخواننده قید کنند .

«یئددی گؤز»  یکی از تفرجگاههای طبیعی و زیبای سولدوز یا نقده میباشد که هر روزه شاهد حضور صدها خانواده از اهالی شهرستان یا مسافرینی است که جهت استفاده از آب و هوای پاک و زیبای آن  ، آن مکان را انتخاب مینمایند. این عنوان در تمامی منابع رسمی و نوشتاری و دیداری و کتب جغرافیایی و تاریخی و اسناد و مکاتبات رسمی و اداری قید گردیده و در هیچ منبعی از واژه مجعول هفت چشمه یا « هه وت کانی » استفاده نشده مگر اینکه در قالب ترجمه و بیان معنای  لغوی استفاده بشود که در آن صورت هم ابتدا حتما" عنوان اصلی آن قید و سپس معنای کلامی آن قید میشود.  

اما مطلب دیگر در خصوص تپه حسنلو یا حسنلی است که آقای نجمی از یک سو عنوان  مجعول «حسنلیان» رادر مورد آن بکار برده و از سوی دیگر « جام ذرین » کشف شده در آن تپه را بدون ذکر منبع معتبر ، هم ردیف با آثار کشف شده در مناطق زیوه ، سقز و شهر سوخته قید نموده و اظهار میدارد که طبق نظر کاوشگران و باستان شناسان ؟؟ تمدن حسنلو برگ زرینی دیگر از تمدن کهن آریایی ؟!! می باشد.

 جهت اطلاع ایشان و خوانندگان گرامی متذکر می شوم که براساس منابع معتبر داخلی و خارجی از جمله کتاب « ایران تورک لرین اسکی تاریخی » ( تاریخ دیرین ترکهای ایران )جلد اول تألیف « دکتر محمد تقی زهتابی » و کتاب « Hasanlu’s discovery  » نوشته دایسون ، و منابع دیگری مثل « آذربایجان جنوبی در عصر نوسنگی » نوشته بهرام آجورلو و منابع بی شمار دیگر ، تمدن حسنلو را به هورری ها » مانناها و نهایتا اورارتورها نسبت می دهند و در هیچ کجا ، نامی از آریایی ها نیامده است . زیرا اصولا" واژه آریا یا آریایی واژه ای جدید و مربوط به سده های اخیر میباشد و به هیچ وجه از سابقه چندین هزارساله برخوردار نمی باشد.ضمن اینکه آریایی عمدتا" به فارس زبانان اطلاق میشود و بکار بردن آن برای ترکهای ایران بویژه ترکهای ساکن در منطقه آذربایجان  صحیح نمیباشد .

 اما در ارتباط با تمدن حسنلو ، پروفسور زهتابی در صفحه 181 کتاب خود ، هورری ها را اولین تمدن آفرینان در غرب آذربایجان معرفی کرده و هورری ها را اولین صاحبان تمدن در سولدوز ( نقده کنونی ) اعلام داشته است . در صفحه 173 همین کتاب به تشکیل حکومت هورری ها در هزاره چهارم قبل از میلاد اشاره شده ولی به نظر کامئر ، تشکیل حکومت هورری ها در آذربایجان غربی مربوط به هزاره سوم قبل ازمیلاد است . دایسون هم در کتاب خویش حضور هورری ها را در تپه حسنلو تأیید کرده است "(1)  .

از سوی دیگر دومین تمدنی که آثارش در منطقه سولدوز و در تپه حسنلو به چشم می خورد و محققینی مثل دایسون، رئیس نیا و زهتابی و مورخینی چون مشکور بدان اشاره کرده اند ، مانناها هستند که سابقه سکونت چند صد ساله در این منطقه داشته و از تمدنی بزرگ برخوردار میباشند. سومین ملتی که موجب بوجود آمدن تمدنی دیگر در تپه حسنلو شده است ، اورارتورها می باشند که هزار سال قبل از میلاد مسیح به منطقه سولدوز آمده و در تپه حسنلو ساکن شدند .

جهت مزید اطلاع ، توجه ایشان و سایر خوانندگان گرامی را به کتب و منابع بسیار زیاد و معتبر و همچنین سایت های اینترنتی که حاوی اطلاعات جامعی در این خصوص می باشند جلب می نمایم و از ایشان می خواهم به این وبلاگ(که حاوی لینکهایی در ارتباط با تاریخ سولدوز و حسنلو و ایل قاراپاپاق میباشد) یا « بینش نو » ( تاریخ ایل قاراپاپاق ) و سایر سایت های معتبر دیگر مراجعه نمایند .

با این توضیح مختصر امیدوارم ایشان پی به اشتباه خویش ببرند  و چنانچه در صحت مطالب خویش اصرار ورزیده و منابعی موثق و معتبری دارند معرفی نمایند تا مورد تحقیق و بررسی و تحلیل قرار گیرد .

(۱)   کتاب تاریخ آموزش و پرورش نقده تالیف عیسی یگانه

جت الاسلام سید حسن خمینی جلسه سخنرانی احمدی نژاد را ترک کرد
حضور یادگار امام در منزل علیرضا بهشتی در سالروز ورود امام به ایران+عکس

سید حسن خمینی در هنگام سخنرانی احمدی نژاد در حرم و مداحی و…آنجا حضور نداشته و در اتاق خود بوده است . همزمان با ترک حرم همراهان حجت الاسلام سید حسن خمینی نیز سالن را ترک کردند.وی همچنین در مراسم رسمی گرامیداشت سالروز ورود امام به کشور که امسال برخلاف سالهای گذشته در بهشت زهرا برگزار شد ، حاضر نشد.حجت الاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی صبح امروز در سالروز ورود امام خمینی (س) به میهن اسلامی، با حضور در منزل دکتر علیرضا بهشتی فرزند شهید آیت الله دکتر بهشتی، دیدار و از حال آنان تفقد کرد.این دیدار بلافاصله پس از تجدید میثاق هیئت دولت با آرمانهای امام خمینی صورت گرفت.



مجید انصاری: امام اجازه حذف گروهی را نمی‌داد

شعار اساسی و محوری که در انقلاب مطرح بود ظرفیت‌های بزرگی در حد همه محتوای نظام و آرمان‌های حضرت امام و شهدای انقلاب دارد که تا رسیدن به نقطه مطلوب و کامل آن فاصله زیادی است و بین آنچه که ایده‌آل است و به آن رسیدیم تفاوت وجود دارد.آنچه که این روزها ما نگران آن هستیم نوعی مخفی‌کاری در سیاست خارجی است.باید مردم و بخصوص نمایندگان آنها در مجلس کاملاً در جریان تصمیمات دولت باشند.امام یقینا یک اصلاح‌طلب بزرگ بودند و اساس انقلاب ما یک انقلاب اصلاحی بود. امام بارها فرمودند که ما آمدیم وضع موجود را تغییر کنیم و اصلاح کنیم.

 

پای شهید بهشتی را به اوین نکشانید!

قرآن کریم شهدا را زنده می نامد و یاد شهید بهشتی از همه زنده ها زنده تراست. درروایات متعددی هم به این مطلب اشاره شده که به اموات مؤمنین اذن داده می شود تا به نشئه دنیا بازگردند وحال واحوال بستگان وخویشان خود را ببینند.دست دوستان اطلاعاتی وامنیتی وقضایی و… دردنکند که زحمت کشیدند و باعث شدند شهید بهشتی در این ماهها و روزها چند بار به اوین تشریف برده و با پاره تن خود علیرضا که او را مانند جان گرامی می داشت دیدارداشته باشد!


علیرضا بهشتی؛ مظلوم تر از پدر

هرچند امروز روزگار پررنجی را میگذرانیم ولی میدانیم که این تاوان رسیدن به فرداهای روشن پیش روست. پس به این امید همه باهم استوار و راست قامت تا به آخر ایستاده ایم و همچنان که فریاد شهید بهشتی هنوز شنیده میشود که «ما راست قامتان جاودانه تاریخ خواهیم ماند».

 

سراب پیروزی اصولگرایان تندرو

آنان دیگر نمی توانند با به راه انداختن سروصدا و اینکه جمعی می خواهند نظام را سرنگون کنند، در قبال اتفاقاتی همچون کوی دانشگاه، کشته شدن مردم در نتیجه تیراندازی در راهپیمایی ها، محکومیت های سنگین و بازداشت های بی در و پیکر، کهریزک، بستن روزنامه ها، محروم ساختن دانشجویان و سایر مسائل دیگری که ظرف هفت ماه گذشته در کشور اتفاق افتاده همچنان سکوت کرده یا از کنار آنها بی تفاوت بگذرند کانه آن اتفاقات در کشور دیگری صورت گرفته است.


جستجوی سران یا رفتن در پی سراب؟

جنبش اجتماعی امروز ایران از نوع جدید بوده و از یک مرکز خاصی هدایت و رهبری نمی شود که بتوان با شناسایی آن تحت آنچه که از ناحیه برخی افراطیون جناح حاکم سران فتنه گفته می شود بتوان برآن چیره شد. واقعیت حوادث چند ماه اخیر نشان می دهد که جنبش اجتماعی جدید خود دارای قدرت اجتماعی و قدرت جذب شدید داشته وبه موازات مقاومت غیر معقولانه در برابر خواسته های آن متکثر شده و برپیروان آن افزوده می شود. قدرت نرم در تمام بدنه هاوریز بدنه های آن جاری وساری بوده و دارای یک منشأ واحد ومشخصی نیست اگرچه نمادهای مختلفی دارد.لذا واقعیت امر نشان می دهد که جستجو در پی سران، رفتن به دنبال سراب و غفلت از منشأ متکثر اجتماعی آن می باشد.


از بدعت تا اندیشه های نوین فقهی

بستن فضای جامعه به نوبۀ خود عدم کارایی احکام فقهی را در باور جامعه بویژه نسل جوان و تحصیل کرده تثبیت می نماید؛ اگر کسانی به هر دلیل اهل صدور چنین نظریانی نیستند یا زمینه را برای بحث و گفتگو در بارۀ آن ها فراهم نمی آورند، دست کم دارندگان آن را کافر و مبدع نشمرند و اجازه دهند تا فقه در بستر تحولات اجتماعی رشد کند. به نظر نگارنده از جمله شهامت های علمی حضرت آیه الله صانعی که قابل تقدیر است، اولا طرح نظریات نوینی است که بدان رسیده اند و ثانیا تدوین رساله ها و کتابچه هایی در قالب فقه استدلالی برای این نظریات است.


تاریخ نویسی از جنس نماینده پشیمان شده از استعفا

آقای حسینیان که حتی آرای 13 میلیونی مهندس موسوی – البته بنا به اعلام خود آقایان – را 11 میلیون اعلام می کند حتماً تاریخ خود نوشته اش را نیز با همین روش ها می نگارد، اما بگذار اینان هرچه می خواهند بگویند و بنویسند، بگذار خود را پاک و خالص و حسینی و یار امام عصر(عج) بدانند و فرزندان راستین کشور و ملت را ناخالص و دشمن و ضد اسلام! ولی ایشان فراموش کرده اند که متر و معیار الهی با متر آقایان متفاوت است و بدون هیچ تردیدی وعده های الهی تحقق می یابد آنجا که می فرماید: ” جاء الحق و زهق الباطل، إن الباطل کان زهوقا “

 

 


به بهانه دروغ پردازی 20:30 درباره کلمه
شیوه ی مشترک جعل خبر در رسانه های انحصار طلب و چند ملاحظه

محمود احمدی نژاد در مناظره های تلویزیونی و در منظر ملت ایران سخنانی بر زبان راند و از آمار هایی خبر داد که قاعدتا می دانست از فردا اقتصاد دانان و سیاستمداران و روزنا مه ها با ارائه مستندات، خلاف گفته های وی را ثابت می کنند. یا قاعدتا ایشان می دانست که آمار تورمی که وی ارائه داد فقط با یک بار مراجعه به سایت بانک مرکزی قابل تکذیب است و شاخص های اقتصادی که نمودار آن را برای مردم کشید با واکنش مراجع ذیصلاح مواجه خواهد شد. پس چرا به راحتی و بی دغدغه آن سخنان را بر زبان راند؟شاید به کار گیری این شیوه خلاف واقع گویی در مناظره ها و نادیده گرفتن طیف وسیعی از مردم که می توانند اخبار واقعی را رصد کنند و مخاطب قرار دادن کسانی که تنها قادرند از رسانه های دولت مدار به عنوان مرجع کسب خبر استفاده کنند عامل اصلی تداوم این روش در سایر رسانه های همسو با صدا و سیما،کیهان و… باشد.



مقاله ای که باعث فیلتر وبلاگ ابتکار شد
شاه به خاطر دیکتاتوری منفور ملت بود

شاه به خاطر دیکتاتوری هایش، به خاطر مقابله با خواسته های مردم و به دلیل ایجاد محدودیت و ممنوعیت و فضای خفقان، منفور مردم شده بود. مردمی که ذاتا استکبار و دیکتاتوری را نمی پذیرند و اگر هم به ظاهر برای مدت کوتاهی کرنش کنند، در دل منتظر لحظه ای می مانند که امکان بروز اعتراض و خشم فرو خورده را به دست آورند. همین شد که امام با موقع شناسی، درک صحیح شرایط و خواست مردم برای کسب آزادی و استقلال و تحقق آرمان های متعالی اسلام عزیز، پا به میهن گذاشت.




نگارش نامه اعتراض‌آمیز و شدید‌اللحن حجت الاسلام سیدحسن خمینی خطاب به ضرغامی

متاسفانه در این ایام به صورت گزینشی مطالبی از امام بزرگوار از طریق صدا و سیما پخش شده که مقدمه و مؤاخره آن برای بینندگان و شنودگان چندان مشخص نیست.انتظار می‌رود ریاست محترم صدا و سیما با اشراف بیشتر نسبت به زیرمجموعه خود و مراقبت بیشتر، هر چه سریعتر نسبت به این موارد گزینشی عکس العمل لازم را نشان داده و جلوی این موارد را بگیرند و کار به جایی نرسد که نامه اعتراض‌آمیز حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید حسن خمینی برای آگاهی افکار عمومی منتشر شود.



نوشتاری از مشاور در بند میر حسین به مناسبت اربعین حسینی
آیا می توان برای کسی همچون حسین شریعتمداری هم طلب خیر کرد؟

آیا ما را آن جوانمردی هست که برای آقای حسین شریعتمدار، برای آقای سعید مرتضوی، برای آقای سعیدعسکر، برای آقای رادان، برای آقای نقدی، برای آقای طائب، برای آقای ذوالنور، برای آقایان و خانم‌هایی که نمی‌شناسیم ولی می‌دانیم که می‌خواهند سر به تن ما نباشد صمیمانه و جدا خیر طلب کنیم؟ زیاده‌روی نمی‌کنم. آیا ما را آن همت هست که با هرکس یک سلام خشک و خالی به امام حسین (ع) داد سلم شویم؟زیارت عاشورا ما را به حکومت حق، ما را به چنین چیزی دعوت می‌کند.



اینجا ایران است: انتخابات در سه قاب
آقای احمدی نژاد فقط ده سال پیش امکان تقلب‌ در انتخابات وجود داشت؟

اینجا ایران است؛ امروز دیگر مثل 10 سال قبل تاج‌زاده تکیه زده بر صندلی رئیس ستاد انتخابات کشور نیست، او در زندان است، احمدی نژاد هم دیگر شاکی انتخابات نیست. مناسبات بین افرادی چون هاشمی، حدادعادل، مرتضی نبوی، ناطق نوری و… به کلی دگرگون شده است…این 10 سال گذشته و متشاکی که روزگاری رئیس ستاد انتخابات کل کشور بود در اوین به سر می برد یا در دادگاه در جایگاه متهم می‌نشید و شاکی که روزگاری کاندیدای مورد نظرش از انتخابات ریاست جمهوری، و خودش ناکام از انتخابات مجلس و شورای شهر بازگشته بود در پاستور نشسته است.



دیروز با حضور میرحسین موسوی
مراسم چهلمین روز شهادت علی موسوی برگزارشد

در مراسمی که همراه با مدیحه سرایی اهل بیت دیشب در منزل شهید موسوی برگزار شد ،میرحسین موسوی ،زهرا رهنورد و جمعی از شخصیت های سیاسی و فرهنگی حضور داشتند.بسیاری از این چهره های سیاسی و فرهنگی بارها و با واژه های مختلف این مضمون را خطاب به خانواده شهید موسوی تکرار کردند که عاقبت خون بی گناهان دامان گناهکاران را خواهد گرفت.



 

مردم ‌با شعور بالای سیاسی‌ پیگیر مطالبات‌ خود هستند

آزادیخواهی و سلحشوری جزو آرمان های من در زندگی بوده و به خاطر همین از مرگ هم هیچ هراسی ندارم. قبلا گفتم سینه مان را سپر کرده ایم و من به شخصه آماده هرگونه تیر و حمله و تروری هستم.میخواهم بر این نکته تاکید کنم که نه دولت احمدی نژاد را به رسمیت می شناسیم و نه پشت پرده سازش می کنیم.این دستگیری ها هیچ گونه تاثیری در خواست و حرکت مردم ندارد؛ مردم به شدت آگاه هستند و با شعور بالای سیاسی، مطالبات خود را پی گیری میکنند.

محمد امین رسولزاده بازدید : 304 شنبه 1389/07/17 نظرات (0)

 

من یکی دردانه رایی داشتم                          نام تو بر روی آن انگاشتم

یا حسین گویان درون کوچه ها                        پرچم سبز تو را افراشتم

راه آزادی اندیشه، قلم                                  من کنار نام تو پنداشتم

حامی تو میر سبز سیدم                              من برای رای خود بس آرزوها داشتم

سیدی تو بی غم و اندوه باش                        من نهال سبز جنبش کاشتم

یارمان گشته شهید راه سبز                          من برایش خاک ها آراستم

نام تو اکنون درون قلب من                            من به نامت شعر خود پیراستم

موسوی میلاد تو نور امید                              من برایت از دل و جان کاستم

واقعیت را بگو آسوده باش                              من کنار ملتی در راه تو برخاستم

سر برای خاک ایران می دهم                          جامه ام را غرق خون می خواستم

وحشت ارباب تاریکی ببین                              من برایش نقشه ها پنداشتم

یاد آن روزی که ساحر ورد داشت                       بهر تو این شعر را انگاشتم

محمد امین رسولزاده بازدید : 411 شنبه 1389/07/17 نظرات (0)
سایت نوروز به مناسبت دوم اسفند، روز جهانی زبان مادری نگاهی اجمالی به موضوع رفع تبعیض های نژادی، زبانی و مذهبی در برنامه های و سخنرانی های کاندیداهای ریاست جمهوری داشته است.

در روزهای پیش و در آستانه دوم اسفند، ۲۱ فوریه، روز جهانی زبان مادری، مباحثی پیرامون لزوم حمایت جنبش سبز و سران آن از حقوق اساسی و انسانی اقوام ایرانی و اجرای اصول اجرایی نشده ۱۵ و ۱۹ قانون اساسی مبنی بر حق تحصیل و تحریر به زبان های محلی (ترکی، کردی، لری، عربی و …) در سطح جامعه مطرح می شود.

با توجه به تاکید دائمی جنبش سبز به رعایت حقوق بشر و حقوق شهروندی از جانب حاکمیت، رفع هرگونه تبعیض جنسیتی، نژادی و مذهبی و لزوم اجرای اصول فراموش شده قانون اساسی؛ در این گزارش، متن اصول ۹ ، ۱۵ و ۱۹ قانون اساسی که جزوی از اصول نادیده گرفته شده توسط حاکمیت در ارتباط با حقوق اقوام هستند، را بررسی  و اشاره ای خواهد شد  به تاکیدات مهندس میرحسین موسوی بر رفع تبعیض های نژادی، زبانی و مذهبی در برنامه ها و سخنرانی های ایشان.

اصل نهم قانون اساسی:

در جمهوری اسلامی ایران، آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت اراضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفه دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی، به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشه‏ای وارد کند و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادیهای مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند.

اصل پانزدهم قانون اساسی:

زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‏های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.

اصل نوزدهم قانون اساسی (برابری قومی):

مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود.

در ادامه خلاصه ای از برنامه ها و سخنرانی های مهندس موسوی را که به لزوم رفع هرگونه تبعیض نژادی و مذهبی، اجرای اصول ۹، ۱۵ و ۱۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و لزوم تلاش جهت تامین حقوق اقوام ایرانی پرداخته است، آورده شده است :

سخنرانی مهندس موسوی در جمع نمایندگان اقوام ایرانی:

•بنیاد حفظ و گسترش زبان های اقوام ایرانی را تاسیس می کنم.

•پیگیری اجرایی کردن اصل ۱۵ قانون اساسی یکی از وظایف بنیاد حفظ و گسترش زبان های اقوام ایرانی خواهد بود.

•نگاه مناسب به اقوام و مطالبات آنها اگر به سیاستی در سطح ملی تبدیل شود و در کنار آن نهادهایی ایجاد شود که این نگاه را دغدغه اصلی خود قرار دهد، هم می تواند نگاه امنیتی نسبت به اقوام را از بین ببرد و هم مطالبات آنها را پی گیری کند و من این کار را خواهم کرد.

•قومیت های ما با افتخار لباس های محلی خود را می پوشند و به زبان محلی خود صحبت می کنند و ما باید این فضا را در سطح ملی گسترش دهیم و سو ظن ها را از بین ببریم.

•دولت چه در مورد اقوام و چه در رابطه با کل کشور باید قویا از آزادی های مصرح در قانون اساسی دفاع کند و همه باید در جهت کم کردن اثرات سو رقابت های درون اقوام کمک کنند.

•توزیع عادلانه ثروت، امکان مشارکت در اداره کشور و حفظ منزلت از مطالبات اقوام ایرانی هستند.

•اهمیت دادن به یک قوم یا زبان یا پی گیری مطالبات آنها را باید به یک وجدان عمومی در سطح جامعه تبدیل کنیم.

•اگر با نگاه فرصت به قومیت ها نگاه شود، اقوام مختلف می توانند تبدیل به فرصتی شوند که ما با اطراف خود محکم تر و عمیق تر ارتباط برقرار کنیم.

•موسوی نسبت به ردصلاحیت های گسترده کاندیداهای اقوام مختلف گفت: ردصلاحیت ها و نظارت استصوابی مساله ای است که فقط گریبانگیر اقوام و اقلیت ها نیست بلکه گریبانگیر کل کشور است و من همیشه مخالفت خود را با این مساله ابراز کرده ام و در آینده هم این مساله را پی خواهم گرفت. ردصلاحیت ها و نظارت استصوابی را به نفع کشور نمی دانم. این مساله در اول انقلاب نبود و با حذف کاندیداها از مجلس چهارم به بعد همواره مخالف این مساله بوده و هستم.

•توسعه نیافتگی در برخی مناطق کشور ما هم به تبعیض ها و هم به ناکارآمدی نظام مدیریتی برمی گردد. ما باید به سمت رفع تبعیض گام برداریم و بهترین راه اجرای آن پرداختن به قانون اساسی و به ویژه اصول ۱۵ و ۱۹ آن است. در کنار اینها باید ذهنیت جامعه را نیز تغییر دهیم.

•موسوی در پایان سخنان خود به زبان ترکی از همه حاضران در همایش گفت وگوی اقوام ایرانی تشکر کرد.

بیانیه مهندس موسوی برای صیانت از حقوق اقوام ایرانی:

•مطالبات اقوام ایرانی از مطالبات تاریخی مردم ایران یعنی استقلال، آزادی، برابری و پیشرفت در پرتو اسلام و معنویت جدا نیست.

•اقوام علاوه بر عقب‌ماندگی‌های اقتصادی و توسعه‌ای، از برخی نابرابریها نیزرنج می‌برند.

•خواسته های اقوام ایرانی در ۳ دسته ی زیر تقسیم بندی می شوند :

•توزیع عادلانه ثروت؛

•امکان مشارکت در قدرت و مناصب مدیریتی کشور؛

•منزلت برابر اجتماعی و فرهنگی.

•یکی از مهم‌ترین عواملی که در اصلاح وضع موجود مؤثر می باشد بازنگری در نوع تفکر مدیریت کشور نسبت به اقوام است. این رویکرد متناسب با اصل نوزدهم قانون اساسی است که با تأسی از آیة ۱۳ سورة حجرات تأکید می‌کند «مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ،‌ نژاد، زبان و مانند این‌ها سبب امتیاز نخواهد بود.»

•تصویری از موقعیت کنونی در برخی از مناطق قومی ایران:

•وجود بی‌عدالتی اقتصادی:

برخوردار نبودن از منابع و فرصت‌های اقتصادی برابر نسبت به سایر مناطق کشور؛

•احساس تبعیض‌ منزلتی:

برخوردار نبودن از منزلت اجتماعی برابر با دیگر شهروندان، موضع گیری نامناسب در برخی از رسانه‌های جمعی از جمله برنامه‌های تلویزیونی، فیلم‌های سینمایی،‌ مناسبات اجتماعی؛

•وجود تبعیض سیاسی:

برخوردار نبودن از امتیازات برابر و مساوی با دیگر شهروندان در دسترسی به مناصب (مدیریتی) و اداره امور کشور بویژه در مورد هم‌وطنان سنی مذهب؛

•احساس تبعیض فرهنگی:

تعلل در اجرای کامل برخی از اصول قانون اساسی نظیر اصل ۱۵ و ۱۲

•راهبردها و سیاست‌ها

۱٫تأمین مطالبات قانونی اقوام در چارچوب قانون اساسی (اصول ۱۲، ۱۵، ۴۸ و۱۰۰)؛

۲٫باور به تنوع قومی در ایران و نگاه فرصت‌محور به اقوام ایرانی به عنوان یک پدیده خدادادی؛

۳٫تهیه و تصویب لایحه مربوط به توسعه وظایف شوراهای اسلامی شهر و روستا به نحوی که الگوی مطلوب مدیریت قومی در ایران را امکانپذیر گرداند؛

۴٫توسعه متوازن اقتصادی و اجتماعی در مناطق قومی و مرزی طی یک برنامه مشخص جهشی و مدت‌دار همراه بااولوِیت اجرای برنامه بازسازی و توسعه همه جانبه مناطق آسیب دیده از جنگ در غرب و جنوب کشور؛

۵٫طرح توسعه محور شرق کشور شامل استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان با استفاده از فرصت و نعمت مرزهای آبی و خاکی آن خطه

۶٫ضرورت تقویت اعتماد،‌ مشارکت و رضایت میان حاکمیت و اقوام از طریق توزیع عادلانه ثروت، قدرت و‌ منزلت؛

۷٫پرهیز جدی از تحریک و‌ توهین فرهنگی،‌ اجتماعی و مذهبی اقوام ایرانی ؛

۸٫مشارکت اقوام و مذاهب در عرصه‌های تصمیم‌گیری ملی و ایجاد احساس خودی دانستن ایشان و باور به نقش مؤثر آنان در سطح ملی؛

۹٫حذف موانع گزینشی برای ورود به نهادها و سازمان های مختلف ؛

۱۰٫ایجاد فرصت‌های آموزشی برابر همراه با حمایت‌های ویژه و جلوگیری از طرح‌هایی مانند بومی‌گزینی در دانشگاه‌ها؛

۱۱٫ارائه فرصت به شایستگان و تحصیل کردگان اهل سنت برای تصدی مشاغل اداری و مدیریتی در سطوح مختلف .

۱۲٫دفاع از استقلال تعلیم و تربیت در مدارس دینی اهل سنت مطابق اصل ۱۲ قانون اساسی.

۲۵ محور اصلی آموزش و پرورش در برنامه مهندس موسوی:

•توجه به تفاوت های فرهنگی-زبانی و قومی در برنامه ها و فراهم نمودن زمینه اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی در مدارس

•استمرار توجه ویژه به آموزش در روستاها و مناطق عشایری و محروم و توسعه آموزش های پیش دبستانی در مناطق روستایی و دو زبانه

منشور ۱۲ گانه مهندس میرحسین موسوی در رابطه با آموزش و پرورش:

•تنوع فرهنگها، قومیتها و زبانها به رسمیت شناخته شود

بیانیه حقوق بشر و حقوق شهروندی مهندس میرحسین موسوی

•حقِ “حیات”، “آزادی”، “مالکیت”، “امنیت”، “حقِ پی‌جویی رشد و سعادت” و “حقِ ایستادگی در برابر ستم”، حقوق طبیعی و سلب ناشدنی افراداند.

•استقرار حکومت قانون را به عنوان شرط لازم تحقق حقوق بشر و حقوق شهروندی، یکی از اهداف اصلی خود قرار دهم و اصلاحات حقوقی لازم را به عمل آورم تا قانون توسط همه مقامات و سازمان‌های حکومتی مورد رعایت قرار گیرد، از قانون استفاده ابزاری نشود و قانون براساس تفسیر‌هایی سازگار با موازین حقوق بشری به اجرا درآید.

•از طریق ایجاد نهادهای مناسب، شرایطی فراهم آورم تا قانون وسیلۀ اعمال خشونت‌های ناروا و موهن قرار نگیرد، خشونت و بی‌عدالتی و تبعیض، قانونی نشود.

•آزادی بیان و اجتماعات را مورد حمایت قرار دهم.

•در توسعه و تقویت شوراها بکوشم، در امور روستا خود را از روستایی داناتر ندانم و امور شهر را به مردم شهر واگذارم. حکمرانی محلی را تقویت کنم.

•هیچ فردی را شهروند دست دوم تلقی نکنم.

•به سنن ملی احترام گذارم و از آثار باستانی و میراث فرهنگی به نحو شایسته محافظت کنم.

•حقوق اقوام را به رسمیت شناسم

•بر اساس الگوی مدیریت غیر متمرکز، اقوام را در ادارۀ امور خود سهیم کنم.

•کرامت انسانی و حقوق شهروندیِ اقلیت‌های دینی و آزادی عقیده و وجدان را به رسمیت شناسم و تفتیش عقاید و سرزنش و عقاب افراد به دلیل مسائل اعتقادی را ناپسند شمارم و از آن جلوگیری کنم.

•با ایجاد معاونت حقوق بشر و حقوق شهروندی ریاست جمهوری، با احیای هیئت پیگیری و نظارت بر قانون اساسی، از طریق تعامل و همکاری سازنده با همۀ دولت‌ها و نهادهای بین‌المللیِ فعال در زمینۀ حقوق بشر، با تصویب و اجرای طرح ملی آموزش حقوق بشر و حقوق شهروندی، از طریق انتخاب وزرا و مدیران متخصص، شایسته و مدبر که به حقوق بشر و حقوق شهروندی متعهد باشند و با جلب همکاری سایر قوا، از حداکثر ظرفیت‌های موجود برای تحقق این اهداف و آرمان‌ها استفاده کنم.

سخنرانی مهندس موسوی در اردبیل:

•نگاه امنیتی را از کشور برخواهیم داشت.

•ما در راستای اجرای اصل ۱۵ و ۱۹ قانون اساسی اقدام خواهیم کرد.

سخنرانی مهندس موسوی در گیلان:

•زبان یک پدیده فرهنگی زنده است و نمی‌شود آمرانه با آن روبه رو شد.

•زبان پر از نشانه‌ها و نمادهایی است که ارزش‌ها را انتقال می‌دهد و گاهی تصور می‌شود که می‌توان جلوی چنین ظرفیت عظیمی را با دستور گرفت ولی این اشتباه است.

•زبان ترکی یکی از زبان‌های عمیق است همانطور که بسیاری از زبان‌های دیگر چنین حالتی دارند. این زبان‌ها برای خود حیات و سابقه‌ای دارند.

•اگر اصول ۱۲ ، ۱۵ و ۱۹ قانون اساسی به خوبی رعایت شود، مشکلی نخواهیم داشت.

•من موافق اجرای این اصول هستم و برای اجرای قانون آمده‌ام.

سخنرانی مهندس موسوی در تبریز:

•باید به سمت اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی برویم.

•من معتقدم تدریس به زبان مادری برای کل کشور نه تنها تهدید نیست، بلکه فرصت است.

•اجرای این اصل قانون اساسی نیاز به هماهنگی آحاد مردم و دولت و نهادهای ذیربط و البته مقام معظم رهبری دارد!!

•من میزان اشتیاق و علاقه مردم آذربایجان‌شرقی و تبریز به زبان مادری و اصل ۱۵ قانون اساسی را در طول سفرهای اخیر خود به استان‌های مختلف، مشاهده کرده‌ام و اگر درانتخابات پیروز شوم سعی خود را برای اجرای این اصل به کار خواهم گرفت.

•زبان عنصری زنده و پویاست که نمی‌شود با آن آمرانه برخورد کرد.

•لازم است برای احیای جایگاه گذشته اقتصادی آذربایجان تلاش‌های فراوانی دراین زمینه صورت بگیرد.

•باید پذیرفت که آذربایجان عقب مانده است، درحالی که با توجه به موقعیت جغرافیایی و استراتژیک این خطه و نزدیکی به اروپا و ترکیه می‌توان از آن برای رشد و توسعه این استان بهترین بهره‌ها را گرفت.

•قول میدهم اصول ۱۵، ۱۹ و ۱۲ قانون اساسی را اجرا و به مسائل اقلیت‌ها و زبان‌های مختلف در کشور توجه کنم.

•آذربایجان باید نقش سرنوشت‌سازش را در سطح ملی احیا کند.

•سرانه تولید ناخالص ملی در آذربایجان در سالهای گذشته کاهش یافته و این استان فقیرتر شده که و این وضع باید عوض شود، چراکه هر نوع سرمایه‌گذاری دراین استان نه تنها برای آذربایجان، بلکه برای کل کشور نتیجه مثبت دارد.

سخنرانی مهندس موسوی در زنجان:

•زبان، نظامی از نمادها و نشانه‌هاست و ارزش‌ها و اسطوره‌ها را حفظ می‌کند. زبان یک پدیده‌ زنده است و نمی‌توان با آن آمرانه برخورد کرد.

•زبان ترکی هم یک زبان زنده است که ادبیات وسیعی دارد.

•من موافق اجرای اصولی هستم که در مورد زبان‌ها و فرهنگ‌ها در قانون اساسی آمده است.

•من هیچ نوع تحقیری در خواندن، نوشتن و آموزش متون ترکی احساس نمی‌کنم و از آن لذت هم می‌برم.

سخنرانی رییس کمیته فرهنگیان ستاد مهندس موسوی در سنندج:

•یکی از برنامه های مهندس موسوی اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی و تدریس ادبیات اقوام ایرانی در مدارس و دانشگاههاست.

•کشور ایران از اقوام و فرهنگهای مختلف تشکیل شده و آموزش و پرورش در این شرایط می تواند محور انسجام جامعه ایرانی باشد.

•زبان فارسی حلقه واسط همه اقوام ایرانی است اما برای تکمیل این انسجام باید ادبیات و زبانهای محلی ایران در مراکز آموزشی تدریس شود و یکی از برنامه های مهندس موسوی در این زمینه اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی است

برنامه سیاست داخلی مهندس موسوی:

•اهتمام به اجرای کلیه اصول قانون اساسی و نهادینه کردن فرهنگ قان نپذیری و قانون گرایی در سطح نظام سیاسی؛

•حفظ حرمت و کرامت انسانی و برابری قانونی همه شهروندان و پیروان ادیان و مذاهب

•حفظ حقوق و آزادی های فردی و اجتماعی در چارچوب قانون اساسی و گسترش مشارکت اجتماعی

•توجه به نیروهای محلی که توانایی مشارکت و اداره امور منطقه ای را دارند؛

•تأکید بر نگاه غیر امنیتی و غیر سیاسی به پدید ه های اجتماعی و نارضایتی های عمومی؛

•فراهم ساختن زمینه های تحقق عینی و عملی حقوق اقلیت های دینی، مذهبی، نژادی و سیاسی، متناسب با ظرفیت های موجود قانون اساسی.

•تأکید بر اجرایی شدن اصول ۱۵ و ۱۹ قانون اساسی در ارتباط با حقوق اقوام.

•ایجاد امکان مشارکت مؤثر اقوام مختلف در فرآیند توسعه کشور.

•توزیع عادلانه ثروت، قدرت، منزلت در حوزه اقوام و اقلیتها

•تلاش برای کاهش فاصله های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی

•توجه به مواریث و ار شهای فرهنگی، اجتماعی و مذهبی خرده فرهنگ های ایرانی

برنامه حوزه فرهنگ و هنر مهندس موسوی:

•اصلاح ساختارهای دوگانه ساز و مقابله جدی با تقسیم بندی افراد، استعدادها، مفاخر و سرمایه های انسانی کشور به شهروند درجه ۱ و۲

•توجه بیش از پیش به تنوع فرهنگی در کشور به عنوان یک مزیت نسبی و سرمایه ملی.

سخنرانی مهم مهندس موسوی در بین دانشجویان ( ۱۹ بهمن ۱۳۸۸) و دیدگاه های وی در مورد مسئله اقوام:

•قانون اساسی وقتی به مسئله اقوام، زنان، حقوق مردم باز می‌گردد، فکر می‌کنم معدل نتایج و چالش‌هایی است که در دهه‌های قبل از انقلاب اسلامی در کشور ایجاد شده و به این دلیل، هیچ دلیلی ندارد که ما را قانع کند، که ما از بخشی از این اصول صرف‌نظر کنیم.

•اول انقلاب بحث بود که کشور ما با توجه به تنوع اقوام و قومیت‌ها و فرهنگ‌ها نمی‌تواند به سمت یک حکومت فدرالی پیش برود ولی عدم تمرکز را در اصول مربوط به شوراها در نظر گرفته شد واقعاً چنین ظرفیتی در این اصول وجود دارد.

•اصل شوراها شاید زمانی به دلیل نپختگی و شرایط جنگ و سایر دلایل، اجرای آن به عقب افتاد. سه بار در دهه اول انقلاب، ما طرح هایی را در مورد شوراها به مجلس دادیم. ولی متأسفانه به تدریج دامنه اختیارات کم شد و منجر به همین شوراهای شهر و روستا شد که البته شوراهای شهر هم باز غنیمت است و به نظر من یکی از قوانین خوب ما همین قانون شوراها است. ولی چرا به این اصول نمی‌پردازیم، محل سؤال است و فکر می‌کنم جای سؤال برای همه ما باید باشد. من نمی‌خواهم بگویم سوء‌نیتی وجود دارد، ولی یکی از بحران‌های رایج و مسائلی که در کشور پیش آمده به نوعی نتیجه این تفکر است که بسیاری از این اصول قانون اساسی که ظرفیت فراوانی دارند را به کنار گذاشته‌ایم.

•از اقوام و گویش های مختلف نترسیم.

•هیچ کشوری به پیشرفت نرسیده مگر اینکه در دوره‌هایی از این مسائل را داشته و بسیار خوش‌بین هستم که خداوند نتیجه این تلاش‌ها را به ثمر می‌رساند و ما وضعیت بهتری را برای ملت خواهیم داشت تا از اندیشه‌ها، از اقوام و از گویش‌های مختلف نترسیم.

•هند با صدها زبان و مذهب و تنوع قومیتی به عنوان بزرگ‌ترین دموکراسی ایستاده است و این تجارب وجود دارد. آیا زبان برای این کشور مشکلی ایجاد کرده که ما این‌قدر برای این موضوع مسئله ساخته‌ایم.

•در انتخابات هر جا می‌رفتیم، می‌گفتند، اینجا با موضوع زبان این‌گونه برخورد کردند.

محمد امین رسولزاده بازدید : 322 شنبه 1389/07/17 نظرات (0)
<

کلمه: مراسم یاد بود شهدای باکری به رسم هر ساله در منزل شهید حمید باکری پنج شنبه شب بعد از نماز مغرب و عشا برگزار شد.به گزارش خبرنگار کلمه میر حسین موسوی نخست وزیر دوران جنگ و دکتر زهرا رهنورد به دعوت خانواده این شهدای بزرگوار در مراسم یادبود شهدای باکری شرکت کردند.این مراسم با استقبال گسترده مردمی و حضور برخی چهره های سیاسی و مذهبی مواجه شد.

یادآور میشود خانواده های سرداران شهید همت-باکری-امینی و ...از طرفداران و حامیان پروپا قرص  میرحسین بودند. به ادامه مطلب توجه فرمایید.......

 

محمد امین رسولزاده بازدید : 753 شنبه 1389/07/17 نظرات (1)

درحالیکه قاضی القضات جمهوری اسلامی بلافاصله - باز هم بنا به مصالحی- هشدار داد که "فعلا به لحاظ قانونی نام بردن از شرکت مورد اختلاس و اعلام اسامی افراد درگیر در پرونده ممنوع می باشد"، اما منابع آگاه، افراد مطلع و رسانه های خبری نکاتی را ذکر کرده اند که مشخص می کند این پروندۀ ملیِ اختلاس، همان شرکت بیمه ایران و مدیر ارشد دولتی نیز همان محمدرضا رحیمی، معاون اولِ پرحاشیۀ محمود احمدی نژاد است.

 

 همان زمان خبرنگار جرس اطلاع کسب کرده بود که منظور صادق لاریجانی از مقام عالی رتبۀ دولتی - که مرتکب حداقل شش میلیارد تومان اختلاس شده -  محمد رضا رحیمی معاول اول رئیس جمهور است و رئیس دستگاه قضائی نیز، طی پیامی تلفنی، به احمدی نژاد خبر می دهد که جرم معاون اول وی محرز بوده و جهت حفظ آبروی نظام بهتر است قبل از بازداشت و توقیف وی، رئیس دولت او را عزل نماید که البته احمدی نژاد - مانند موارد دیگر-  از منتسبین خود دفاع کرده و به صراحت از عزل رحیمی شانه خالی می کند.

 

گزارش مذکور همچنین خاطرنشان کرده بود که اختلاس مورد بحث در شرکت بیمه ایران اتفاق افتاده است که در این پرونده علاوه بر محمدرضا رحیمی، یک عضو هیأت مدیره بیمه ایران (اسماعیلی) که دادگاه بدوی وی را فقط به یک سال زندان محکوم نموده، یک عضو ارشد هیأت مدیره بانک ملی و چند مقام ارشد دولتی حضور دارند.

 

حمایت تمام قد رئیس دولتی که خود نیز در مظان اتهام است

همزمان پایگاه اینترنتی جهان نیوز(متعلق به علی زاکانی نمایندۀ حامی دولت) که با برخی نزدیکان احمدی نژاد (مانند مشائی، رحیمی و کردان) اختلاف دارد، ضمن اشاره به خبر فوق و بیان اینکه "اخبار نگران کننده ای از سنگ اندازی برخی ارکان قدرت به گوش می رسد و شنیده ها حاکی از آنست که تمام اعضای این باند به غیر از یک نفر دستگیر شده اما ظاهراً احضار یک مقام دولتی با مشکل مواجه شده"، از حمایت احمدی نژاد از مدیر مذکورانتقاد کرد.

 

سایت سفیر نیزخاطرنشان کرده بود "... البته رحیمی بسیار شایسته و البته لازم است توضیح دهد که چرا از ایشان در پرونده مربوط به «ج » و آقای «م» از مسئولان استانداری تهران که اکنون در بازداشت به سر می‌برد و پرونده این دو نفر که به اتهام‌هایی همچون سوء استفاده مالی و جعل امضاء در قوه قضائیه مفتوح می‌باشد نام برده شده است؟ ..."

 

همان چک های چند میلیاردی و چند صد میلیونی

همین روزها، الیاس نادران، نمایندۀ اصولگرای منتقد دولت، طی نامه ای که چند روز پیش منتشر ساخت، مدرک دکترای رحیمی (دوقلوی مدرک کردان) و برخی مسائل مالی جدید و قدیم را مورد اشاره و پرسش قرار داد و درسایت «الـــف»، متعلق به رئیس مرکز پژوهشهای مجلس (احمد توکلی) مانند قضیۀ مدرک جعلی علی کردان، برگ برنده ای رو شد که متذکر گردید "جناب آقای رحیمی ، لابد اطلاع دارید آقایان جابر ابدالی، حمزه نویس و مسعودی در چه شرایطی هستند. از اینكه تا به حال چه گفته‌اند بنده بی اطلاعم، ولی بعنوان نماینده مردم شریف ایران انتظار دارم توضیح بفرمائید كه چكهای چند میلیارد تومانی و چند صد میلیون تومانی كه به حساب شما واریز شده بود، از چه حسابهایی و مربوط به چه افرادی می باشد؟ ...می دانم در جریان انتخابات مجلس هشتم توسط جابرابدالی پولهایی را بین نامزدهای مجلس توزیع كرده‌اید. آیا ممكن است نسبت به منشاء این پولها توضیح بفرمائید تا بعنوان نماینده مردم بتوانم موكلینم را درجریان این امر قرار دهم؟..

 

و اما رد پای این مسئول در پروندۀ کرج

اما سایت متعلق به علی زاکانی و مراکز امنیتی، پیشتر با بیان این نکته که "رد پای یک مسئول در باند فساد بیمه ای کرج دیده می شود"، خاطرنشان ساخته بود "یک چهره جنجالی و مسوول که دارای اتهامات متعدد فساد مالی و سیاسی بوده و در حال حاضر نیز دارای مسئولیت است، متهم به همکاری و شراکت با یک باند فساد مالی در بیمه ایران در کرج است. در همین راستا نقش و تخلف رئیس این بیمه در شهرستان کرج بررسی و جرم وی محرز و دستگیر شده است. فعالیت این جریان فساد به این نحو بوده است که پرونده های مختومه را یکبار دیگر به جریان می انداختند  و دوباره برای آنها حکم صادر کرده و پول آنرا خودشان برداشت می کردند و با همین شگرد میلیاردها تومان اختلاس کردند..."

 

پیشینه ای کوتاه بر رحیمی

دادستان قروه و سنندج، دادستان در اوائل انقلاب، نمایندۀ دوره‌های دوم، سوم و چهارم و عضو اسبق هیأت‌رئیسه مجلس، استاندار اسبق کردستان، رئیس سابق دیوان محاسبات و معاون پارلمانی سابق رئیس جمهور و معاون اول رئیس دولت دهم، کسی نیست جز محمد رضا رحیمی که سه مقطع زمانی دوم خرداد ۷۶ (بواسطه تقلبی که در انتخابات انجام داد)، پاییز ۸۷ (زمان افشای داشتن مدرک جعلی همانند کردان) و تابستان امسال (معاونت اولی احمدی نژاد)، وی را در افکار عمومی مطرح ساخت.

 

این مرد عبوس و سالها در مظان اتهامات گوناگون، با وجود اینکه طی چند سال اخیر به "تحصیل مال نامشروع" و "تصرف غیرمجاز در اموال دولت" متهم و در شعبه ۱۰۵۷ دادگاه عمومی کیفری تهران (نزد قاضی مولائی) دارای پرونده بوده، با اینحال تحت حمایت شخص رئیس دولت، محافل قدرت و نهادهای فراقانونی، تا کنون در هیچ  دادگاهی حضور نیافته، محاکمه نشده و حتی اتهام وارده به وی در مورد "داشتن قُل دوم مدرک کردان" و "جعل مدرک دکترا" نیز نتوانسته پای وی را به محکمه بکشاند.

 

البته رسانه ها از اتهامات دیگر رحیمی - هنگام ریاست وی در دیوانِ محاسبات-  نوشته و "انجام مذاکرات رحیمی و کردان با شرکت های طرف قرارداد وزارت نفت در وزارت کشور و تاسیس شرکت هایی با پوشش بازرگانی و عمرانی برای استفاده در جهت دلالی و رایزنی با مدیران ارشد اجرایی و شرکت های خارجی" را نیز افشا کرده بودند .

 

این رسانه ها خاطرنشان ساخته بودند "حجم بالای زد و بند ها و معاملات، اصولگرا و اصلاح طلب را به فغان آورده بود"؛ به گونه ای که رد پایی از این فساد کلان، در انتقادات میرحسین موسوی در مناظرۀ انتخاباتی۱۳ خرداد (با احمدی نژاد) قابل مشاهده بود.  

 

البته جریان پرداخت وجه از سوی رحیمی به تعدادی از نمایندگان مجلس (برای پس گرفتن امضای استیضاح کردان) نیز از نکات قابل تامل و بررسی است.

 

فرصت طلبی و تملق گوئی

غیر از ویژگی های شخصیتی خاصِ رحیمی، عنصر دیگری که به صعود رحیمی کمک کرد، نوع خاصی از تملق گوئی بود که بعنوان نمونه در زمانی كه در همایش مدیران دیوان محاسبات در حضور رئیس جمهور گزارشی از یكی از سفرهایش می داد، گفت: "در سوریه در شهر تاریخی بصرا که اسم آن را بعضا ممکن است نشنیده باشید، یکی از مسلمانان به من گفت که من معتقدم اگر بنا بود بعد از پیامبر، پیامبری بیاید، آن احمدی‌نژاد بود و این ابراز احساسات برای ما افتخار بزرگی است. در حلب ما افتخار می‌کردیم؛ چرا که در این شهر وقتی راه می‌رفتیم همه به ما احترام می‌گذاشتند و به برکت وجود شما (احمدی نژاد)، ما را مورد نوازش و احترام قرار می‌دادند و حتی در جاهایی ما را به چای و بستنی دعوت می‌کردند و می‌گفتند دکتر احمدی‌نژاد رییس‌جمهور ماست. در این کشورها حال و هوای دیگری حاکم بود."

 

حلقۀ کرج (کردان- رحیمی- جهرمی)

کرج که از سه نام کُردان، رحيمی و جهرمی گرفته شده، در محافل سياسی به ارتباط عوضعلی کُردان ‏وزير سابق کشور، محمدرضا رحيمی معاونت رئيس دولت نهم و معاون اول فعلی وی و محمد جهرمی وزير کاردولت قبل باز می گردد.

 

گفته اند اين سه تن از زمان دولت هاشمی رفسنجانی با يکديگر پیوندی عمیق داشتند...آن موقع که جهرمی استاندار فارس بود، رحيمی استاندار کردستان و کردان فرماندار گنبد کاووس بود و ‏هرگاه يکی از ايشان به منصبی می رسيد، دو نفر ديگر نيز بی نصیب نمی ماندند؛ چنانکه در ‏دولت نهم جهرمی وزير کار شد، رحیمی رياست ديوان محاسبات را برعهده گرفت (سپس معاونت ‏رئيس دولت) و علی کردان ابتدا معاون جهرمی در سازمان فنی و حرفه ای، سپس قائم مقام وزارت نفت و نهایتا با حمايت جهرمی و رحيمی، وزير کشور شد.

 

همان زمان که مدارک تحصيلی جعلی کردان کار دست وی داد و از بدنه دولت خارج شد، گروهی از نمایندگان مجلس نیز از موضوع جعلی بودن مدرک دکترای رحيمی و "قُل ديگر مدرک کردان" خبردادند که رحيمی ادامه ماجرا را ‏در سکوت دنبال کرد، تا به قولی "ترکش های جريان کردان او را به طور ناگهانی هدف قرار ندهد."

 

همان زمان یکی از ‏چهره های شاخص اصلاح طلب از جعلی بودن مدارک تحصيلی و "سید بودن" جهرمی خبر داد که آن نیز کم کم در مُحاق رفت.

 

اما رئیس دولت؛ از بهشت تا پاستور با ...

اما در باب فساد باند رئیس دولت مدعی "عدالت"، همین بس که رئیس كمیسیون برنامه و بودجه شورای شهر تهران همان زمان خبر از ۳۵۰ میلیارد تومان هزینه بدون سند در سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴ (زمان شهرداری احمدی نژاد) داده بود و این موضوع مانند خیلی موارد دیگر به محاق رفت .

 

همزمان رسانه ها از «موسسۀ بهزیست بنیاد» و «بهزیست پترولیوم» که در «قاچاق محصولات پتروشیمی» دست داشته اند، خبر داده بودند که البته هر دو نیز از حامیان مالی احمدی نژاد برای صعود وی از خیابان بهشت (شهرداری تهران) تا پاستور (دفتر ریاست جمهوری) بوده اند.

 

پول نفت چی شده...

البته موارد فوق در برابر رخدادهای سال گذشته همانند یک حاشیه محسوب می شود؛ چرا که رحمان فضلی (رئیس دیوان محاسبات) هنگام ارائۀ "عملکرد مالی شرکت نفت ایران" و "اعتبارات تبصره ۱۳ قانون بودجه"، از تخلفات گسترده مالی دولت احمدی نژاد خبر داد و در گزارش هایی که بعضا «خیلی محرمانه» بوده و به مرور افشا گردید، از ۴۵۰۰ تخلف مالی مقامات دولتی خبر داده بود. بخشی از گزارشها، دال بر واریز نشدن هزار میلیارد تومان (یک بیلیون دلار) از مازاد درآمدهای نفتی کشور به خزانه عمومی توسط دولت احمدی نژاد منتشر شده بود.

 

همان زمان الیاس نادران خاطرنشان کرده بود "فقط یک مورد از تخلفات دولت، برداشت ۸۵۰ میلیون دلار از حساب ذخیره ارزی بدون مجوز مجلس بوده است."

 

از کاری های دیگر دولتِ اینکه: سال گذشته موسی الرضا ثروتی، نماینده اصولگرای مجلس هشتم و عضو کمیسیون برنامه و بودجه، در گفتگو با ایلنا از "سرنوشت نامشخص ۵۲ میلیارد تومان" در جریان برداشت دولت محمود احمدی نژاد از حساب ذخیره ارزی کشور خبر داده بود. وی ماجرای "گم شدن ۵۲ میلیارد تومان" را زمانی اعلام کرد که قصد داشت به مجوز مجلس شورای اسلامی به دولت نهم جهت استفاده از مبلغ یک میلیارد و ۱۳ میلیون دلار از حساب ذخیره ارزی اشاره نماید.

 

دولتِ عدالتخواهِ پاکدستِ خدمتگزار

البته رئیس دولت و مردان وی در فراری رو به جلو اخبار منتشره توسط رسانه‌ها درباره عدم واریز درآمدهای نفتی به خزانه کشور را، "جنگ روانی مخالفان"، "سیاه نمائی"، "تخریب دولت عدالتخواه و پاکدست و خدمتگزار" اعلام کرده بودند تا احمدی نژاد که در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری دو دورۀ خود، دیگران را به فساد مالی متهم می کرد، اکنون در مقام متهم قرار گیرد.

 

ناگفته نماند سال گذشته سازمان شفافیت بین‌المللی، ایران را از لحاظ "پاکدامنی اقتصادی"، در رتبه ۸۷ جهان قرار داد؛ تا نسبت به قبل ۵۴ رتبه پس‌رفت در زمینه شفافیت اقتصادی کسب شود.

 

اوایل امسال احمدی قاسمی سرپرست دادسرای امور اقتصادی ضمن اعلام "صدور کیفرخواست برای ۲۵۷ نفر"، خاطرنشان کرده بود که "بیشترین پرونده های مفاسد اقتصادی، به دستگاه ها و مدیران ‏دولتی مربوط می شود که جمع كل اموال این افراد بالغ ‏بر ۱۲۶۵ میلیارد تومان بوده است.

 

اما آنچه مشخص است کمرنگی دستگاه عدلیه در مقابل محافل قدرت و باندهای نشسته در حاشیۀ امنیت و حمایت نهادهای فراقانونی است...

محمد امین رسولزاده بازدید : 479 شنبه 1389/07/17 نظرات (0)
منطقۀ بورچالی آذربایجان
درج در سايت : 2008-05-10 13:59:14          بازديدها : 580
تاریخ منطقه بورچالی
منطقه بورچالی در جنوب شرقی گرجستان و شمال غربی ارمنستان عموماً منطقه ای کوهستانی می باشد که یک سوم اراضی آن بصورت هموار و دشت می باشد . از زمانهای بسیار دور اقوام ترک دربوچالی زیسته و مالکان این اراضی بوده اند.
به سبب وجود مراتع وسیع در این منطقه دامداری ، کشت سیفیجات ، باغبانی و تولید ابریشم پیشرفت نموده است. اگرچه یاغیان در مقاطعی از زمان با درک افت قدرت ترکان به "بورچالی" هجوم برده اند اما همیشه بورچالی بخشی از آذربایجان محسوب شده است . در اوایل قرن هجدهم بوچالی در ترکیب اراضی بیگ های گنجه قرار داشت . به سبب مخالفت زیاد اوغلو، بیگ گنجه درمغان به سال 1736 با شاه نامیده شدن نادر قلی خان بعد از این که نادر به مقام شاهی رسید مورد غضب او قرار گرفته و برای تنبیه زیاد اوغلوها بورچالی را از بیگ های گنجه گرفته وبه " کارتلی – کاخئتی " گرجی هدیه کرد. در میانه های قرن هجدهم که آذربایجان به خانات تقسیم شد در بورچالی نیز سیستم خانات برقرار شد . در میانه های قرن نوزدهم بورچالی به منطقه مورد مناقشه و به مسئله ای حقوقی تبدیل شد . بعد از برآمدن جمهوری آذربایجان در سال 1918 بین گرجستان و آذربایجان در مورد منطقه بورچالی مباحثه بوجود آمد . بعد از اشغال آذربایجان توسط روسهای بلشویک نیز عدالت برقرار نشد و بورچالی به گرجستان ملحق شد . در سال 1929 مسئله بورچالی از حالت حقوقی درآمد و به سه قسمت تقسیم شد : بورچالی – لوکسمبورق (بولنیسی) – باش کئچید (دمانیسی).
محمد امین رسولزاده بازدید : 308 شنبه 1389/07/17 نظرات (0)
جهت درك بهتر اوضاع بايستي كمي در مورد وقايع ديگر منطقه و آرايش سياسي و مواضع طرفين درگيربه مرور اطلاعاتي در اين مورد بپردازيم. به ياد داشته باشيد اكراد مسلح در تاريخ 31فروردين همان سال با حمله به سولدوز باعث قتل عام چندين خانواده ترك و شهادت بسياري از اهالي كرد و ترك اين شهر و تعداد زيادي از وطن دوستان اورميه اي كه به كمك اهالي آمده بودند شدند. آقاي حسني به عنوان منجي شهر مورد كينه كردها واقع شده بود. از طرف ديگر در مرداد همان سال غائله پاوه پيش آمد كه موجب كشتار بسياري از اهالي كرد و مدافعين دولتي اين شهر شد . در اين شهر نيز احزاب كرد و چپي به كمك يكديگر و حمايت دولت عراق جنگ خونيني را شروع كردند كه در نهايت به شكست ايشان ختم شد . آيت اله خميني در اين باره مي نويسد:  «... مرزها را آزاد کردند، قلم‌ها را آزاد کردند، گفتار را آزاد کردند، احزاب را آزاد کردند، به خیال این که این‌ها یک مردمی هستند... این‌ها خرابکارند، دیگر با این اشخاص نمی‌شود با ملایمت رفتار کرد... این‌ها یک جمعیت خرابکار هستند، یک جمعیت فاسد هستند. این‌ها را ما نمی‌توانیم که بگذاریم که هر کاری که دلشان می‌خواهد بکنند. حالا هم اعتراض کرده‌اند که خود شماها دارید این کارها را می‌کنید. نظیر آن‌ها که پریروز و چند روز پیش آن خرابکاری را کردند... خودشان ایجاد غائله می‌کنند بعد گردن مردم می‌گذارند... یک چنین مردمی هستند... با این‌ها باید با شدت رفتار کرد و با شدت رفتار می‌کنیم...»
به دنبال اين وقايع عده اي از كردها كه طرفدار انقلاب و مخالف احزاب چپي رو درروي يكديگر قرارگرفتند. به جز درگیری احزاب کرد و چپ با نیروهای دولتی در کردستان ( که پس از آغاز جنگ از سوی عراق به شدت حمایت می‌شدند) درگیریهای قومی نیز میان احزاب مذکور و کردهای طرفدار دولت مرکزی رخ داد که از جمله آن درخواست حزب دموکرات از ایل منگور برای عدم همکاری با دولت و تحویل دادن سلاح هایشان بود. در پی مقاومت ایل مذکور درگیرهای خونین میان طرفین روی داد. ( مصاحبه حقگو استاندار وقت آذربایجان غربی با مجله چشم انداز ایران ، ویژه نامه کردستان) در چنين اوضاع و احوالي در تاريخ 10/6/58در پاسگاه دوآب میان نیروهای نيروهاي حزب دمكرات كردستان یک گروه از نیروهای جوانمرد اهل سولدوز بدون سلاح و از محل ماموريت خود در پادگان جلديان جهت سركشي به خانواده هايشان در مسير بازگشت مورد حمله واقع شده و همگي قتل عام مي شوند . تعداد تلفات بين 15تا 18نفر گزارش شده است. در پي اين كشتار مهاجمين به مثله كردن اجساد پرداخته و به قولي آلت تناسلي يكي از شهدا را بريده و در دهان ديگري قرار مي دهند. يك نفر از جوانمردان فرار كرده و خود را به شهر مي رساند . در پي اين خبر اوضاع رو به وخامت مي رود . احزاب تروريست كرد مدعي هستند يك روز بعد نيروهاي پاسدار به قارنا حمله كرده و به كشتار اهالي پرداخته اند . انگشت اتهام نيز متوجه عظيم معبودي به عنوان فرمانده مهاجمين مي شود. حال آنكه يك روز قبل عظيم معبودي در نامه اي خطاب به معتمدين روستا مي نويسد: جناب اقای بهلول گلستان و عزیز بازدار و خلیل خسروی. پس از سلام خواهشمندم برای آمد و رفت شهر برای خاربار(خواربار)ده قارنا هم خودتان و هم برادران دیگرده قارنا آمد و رفت داشته باشید. هرکسی کوچک ‌ترین ناراحتی برای شماها و برادران کرد دیگر ایجاد نماید فوری به انتظامات یا خود بنده مراجعه فرمایید تا باسم ضد انقلاب ان کس را گرفته و به مقامات دولتی تحویل دهم خلاصه هیچگونه وحشت و ناراحت نباشید، ما هم برادر هستیم. با تقدیم احترام حاج عظیم معبودی – امضاء‌:۱۰/۶/ ۱۳۵۸همين طور به ياد داشته باشيم بعد ازجنگ فروردين سولدوز عليرغم قتل عام وسيع ترك ها به دست اكراد هيچ نوع انتقام گيري شخصي به عمل نيامد و گزارشي در اين مورد در دست نيست . بنابراين چگونه و طبق چه اسنادي چنين كشتاري در چندين كيلومتر دورتر از واقعه دوآب در روستاي قارنا به تقاص كشتار روز قبل اتفاق مي افتد . آيا اين كشتار نمي تواند يك تسويه حساب بين گروهي اكراد موافق و مخالف انقلاب باشد و به منظور مظلوم نمايي احزاب تروريست اتفاق بيافتد؟ نظير اين اتفاقات براي تبليغات سوء و آژيتاسيون قبلا توسط ارامنه و اسرائيلي ها بارها اتفاق افتاده است . به دنبال حادثه قارنا حقگو استاندار وقت آذربایجان غربی اعلام کرد: مسببین این حادثه دستگیر و مجازات خواهند شد. سپس هیاتی مرکب از حکیم ‌نژادی از سوی نخست‌وزیر،محمد باقر هاشمي از طرف استاندار آذربایجان غربی و عبدالله رحیمی برادر حاج ملا صالح رحیمی(امام جمعه اهل سنت نقده) به این روستا عزیمت کرد و پس از تماس با روستاییان و تحقیق پیرامون این حادثه فجیع، گزارش خود را تسلیم نخست‌وزیر و استاندار آذربایجان غربی کرد. برابر تحقيقات به عمل آمده سند قابل توجهي حاكي از دست داشتن نيروهاي ترك و دولتي در اين كشتار به دست نيامده است . احزاب كرد به گزارش آقاي مهدی بهادران نماينده آيت اله منتظري اشاره كرده و سرهنگ (تيمسار ظهير نژاد) ،شهيد چمران ، سرهنگ شهبازيان را مسبب اين كشتار مي نامند. آقاي حقگو استاندار وقت آزربايجان غربي در اين مورد طي مصاحبه اي با مجله چشم انداز ایران می‌گوید: ظاهراً دو گروه اظهار نظر کرده‌اند یکی آقای بهادران که از سوی آقای آیت‌الله‌العظمی منتظری به منطقه آمدند و یکی هم گزارش استانداری بود .گزارش آقای بهادران به دست من نرسید احتمالاً بعد از فوت نامبرده از بین رفته باشد. آمدن آقای بهادران به منطقه بدون خبر و هماهنگی بود خودشان آمدند و اظهارنظرهائی هم کردندو رفتند البته زحمات آقای بهادران و مانند ایشان که در مواردی برای انجام مأموریت‌هائی به منطقه می‌آمدند ناشی از عشق و علاقه شان به انقلاب بود و قابل احترام و تقدیر است اما این کارهای هماهنگی نشده همه موازی کاری و باعث لوث مدیریت می‌شد و نهایتا نیز نتیجه‌ای هم نداد. از آنجا كه در آن زمان آقاي حقگو و ملاحسني در رقابت بودند و يكي به جبهه ملي و ديگري به آقاي خميني وابستگي داشت اگر سند قابل توجهي مبني بر دست داشتن نيروهاي نظامي و شخص آقاي حسني در اين واقعه بدست مي آمد طرف مقابل هيچ عبايي از برملا كردن آن نمي توانست داشته باشد. به هرحال حادثه قارنا در دست اشرار و تروريست هاي كرد تبديل به پيراهن عثماني شده است كه در تبليغ عليه طرف مقابل و اهرمي براي مظلوم نمايي آنان استفاده ميشود . در پايان لازم ميدانم به عنوان يك انسان و يك آزربايجاني مسلمان هر نوع خشونت توسط هركس را محكوم كنم وليكن همچنان كه در نوشته هاي قبلي خود نيز اشاره نموده ام بايستي يك بار ديگر يادآوري كنم هر نوع سوء استفاده برخي از گروه ها كه به نام طلب فدراليسم به هرنوع مظلوم نمايي و همكاري با تروريسم و نيروهاي سمپات تروريسم كرد مي پردازند ، حركت در روي پل لرزان خيانت به ملت آزربايجان است و اين پل قطعاً محل مناسبي براي قدم زدن نخواهد بود .
محمد امین رسولزاده بازدید : 303 شنبه 1389/07/17 نظرات (0)

اشغال سولدوز توسط عثمانيان

قره پاپاق از جهت امور خارج از محدوده ايلي خود آسوده بود، امور داخلي نيز بوسيله حكومت سختگيرانه و گاه دهشتناك حيدر خان كه مقر او قريه راهدهنه بود اداره مي‌گشت.

عمارت حیدرخان در راهدهنه

طبق گزارشات «دوست اوغلي ميرزا علي» راهدهنه هم مقر حاكم و هم مقر «شيخ الاسلام»[1] بود، حيدر خان همه قضاوتهاي شيخ را بي چون و چرا اجرا مي‌كرد ولي گاهي با روحيه خاني قضاوت را نيز خودش مي‌كرد، رويهمرفته مرد عدالتخواه و در مقايسه با ساير مجريان كه در ولايات ديگر بودند منصفانه تر بوده است.

در زمان او كه معروف به «خان حاكم» بود راهدهنه به محل امن كامل تبديل شده بود و پس از مرگ او براي مدتي فاسدترين روستاي سلدوز بوده است كه «شيخ احد آقا» پسر شيخ الاسلام ناچار مي‌شود از آنجا فرار كرده و به عراق برود به طوري كه تا آخر عمرش به سلدوز مراجعت نكرده است.

عثماني‌ها در زمان نجفقلي خان و حيدر خان، سلدوز را اشغال مي‌كنند. از اين پس منابع سخن، افرادي هستند كه يا در هنگام تهيه يادداشتهاي اوليه اين كتاب (از سال 43 تا 57) در قيد حيات بودند و يا همين امروزه به زندگي مشغولند، البته آنچه از اين اشخاص ياد داشت كرده ايم كلاً محدود به حوادث سلدوز مي‌گردد و آنان از جريانات بين المللي كه موجبات اين حوادث شده‌اند در مواقع تحليل دور دست، بي اطلاع بوده‌اند.

در خلال فصول گذشته مكرراً سخن از «ادعاي عثمانلو» بر منطقه «چهريق» در نواحي مرزي سلماس به ميان آمد. در مقام تحليل روشن است كه ادعاي مذكور در صورت تحقق، عثمانيان را عملاً از جنوب سلماس به ساحل درياچه مي‌رسانيد نظر به وضعيت عشايري منطقه معناي اين مسئله عبارت بود از اينكه از طرف سويوخ بلاغ (مهاباد)، نيز مرز عثماني به درياچه برسد، آنان در حقيقت علاوه بر سلدوز، اروميه را نيز مدعي بودند و ساكن بودن عشاير [سني] كرد در اطراف درياچه آنان را در اين مرام دلگرم مي‌كرد تا روزي كه عراق بخشي از خاك عثماني بود وضعيت جغرافي انساني و جغرافي طبيعي منطقه اين جاذبه را براي عثماني‌ها داشت، موقعيت استراتژيكي سلدوز به دليل اين كه مانند دالاني ميان ارتفاعات مرزي و درياچه است (و نقطه اتصال خاك اصلي عثمانلو و خاك فرعي آنها ـ عراق ـ بود و همين امروز نيز نقطه اتصال مرز سه كشور است) در طول تاريخ در نظر ارباب سياست اهميت آن را سخت بالا برده است. هنگامي كه «بيگم خاتون»[2] همسر شاه اسماعيل از اسارت عثماني‌ها فرار مي‌كند و چون مناطق خوي، گوني «شبستر و تسوج» و تبريز در اشغال سلطان سليم بود، او از كنار باتلاقهاي سلدوز گذشته و هنگامي كه سلطان سليم در شمال سهند جشن پيروزي گرفته بود خاتون بيگم جنوب سهند را در زير پنجه‌هاي اسبش در نورديد و در نزديك همدان (درگزين) خودش را به اردوي شاه رسانيد.

هنگامي كه روسها مرند، صوفيان و تبريز را گرفتند عباس ميرزا در خوي بود و براي حضور در ميعادگاه دهخوارگان (آذر شهر)، از كناره‌هاي جنوبي نيزارهاي سلدوز عبور كرده و به آنجا رفت تا با سران روس مذاكره نمايد.

در جنگ جهاني اول روس و عثماني براي اشغال جنوب غربي درياچه از هم پيشي مي‌گرفتند و همينطور در جنگ جهاني دوم آلمان سخت به سلدوز چشم دوخته بود كه روسها مجال ندادند.

فرماندهان نظامي ايران هنگام تعقيب ملا مصطفي بارزاني و اخراج او از ايران پس از جنگ جهاني دوم لقب «دهليز جنگي» به سلدوز دادند، آمريكائيها در طول نفوذ خود در ايران به اهميت استراتژيك جنوب درياچه پي بردند و سه پادگان بزرگ (جلديان، پسوه و پيرانشهر) را در پشت كوه‌هاي جنوبي سلدوز ساختند، وظيفه اين سه پادگان همان بود كه زمان درازي مردم قراپاپاق عهده دار آن بودند.

موارد فوق و صدها مورد ريز و درشت ديگر در عينيت تاريخ اهميت سلدوز را نشان مي‌دهد و به اين دليل است كه شاهان قاجار به ايل قراپاپاق آن اندازه اهميت مي‌دادند و عثماني‌ها به محل سكونت آنان.

در سال 1321 هجري قمري عثمانيها مجدداً طمع به منطقه جنوب درياچه دوختند و براي نيل به اهداف خود ميان ايل مامش و ايل پيران درگيري ايجاد كردند، در اين زمان امور مرزي به نجفقلي خان رئيس ايل قره پاپاق سپرده شده بود، ايل مامش نيز موظف بود زير نظر او باشد، وي سعي كرد اختلاف ميان دو ايل مذكور را اصلاح كند ليكن نظر به اينكه دولت عثماني ايل پيران را تحريك مي‌كرد، موضوع صلح به جائي نرسيد.

قبلاً مشاهده كرديم كه به هنگام آمدن قره پاپاق به سلدوز پيران ها، مامش را قتل و عام و غارت كرده بودند از آن روز به بعد مامشها با حمايت قراپاپاق رشد نموده اينك با گذشت 85 سال قوي شده بودند، در مقابل پيران كوتاه نمي‌آمدند. «قرني آقا» پسر محمد آقا مامش قريه مركزي پيرانها را كه به «شين آباد»[3] موسوم بود اشغال كرد.

پيرانها به صورت ايل فراري و آواره در آمدند، جاسوسان عثماني آنان را هدايت كردند كه به دولت عثماني شكايت برند، آنان نيز شكايت نامه‌اي كتبي و تظلم نامه‌اي تنظيم كرده و به «ساخلوي مرزي» عثماني دادند، عثمانيها يك گروه هفت نفري عسكر به سرپرستي يك «چاوش» با پرچم و طبل و شيپور به قريه شين آباد نزد قرني آقا مي‌فرستند كه برخيز و قريه را تحويل بده. قرني دستور مي‌دهد داخل شيپور عثمانيها را با سرگين اسب پر مي‌كنند. اين كار بهانه خوبي براي درباريان استانبول بود، به بهانه تنبيه قرني آقا مناطق پيران، مامش، سلدوز و اشنويه را اشغال مي‌كنند (1323 ه. ق. 1284 ه. ش.)

نجفقلي خان امير تومان قره پاپاق، قبل از رسيدن آرتش عثماني جريان را بوسيله قايق رانان از طريق درياچه به اطلاع تبريز مي‌رساند. دولت مركزي در آن روزها سخت درگير مسايل داخلي و مشروطه بود، لذا تبريز چندان اهميتي به مسئله نمي‌دهد.

در پاسخ فعاليتهاي نجفقلي خان و تماسهاي او با مركز، سند تاريخي در دست است كه حاوي متن تلگراف محمد علي ميرزا وليعهد مي‌باشد، صورت سند به شرح زير است:

آرم شير و خورشيد ـ از تهران[4] به ساوجبلاغ[5] اداره تلگراف دولت عليه ايران ـ اطلاعات ـ سنه 1323.

متن تلگراف: حاجي نجفقلي خان امير تومان انشاء الله احوال شما خوب است. تلگرافي به امير العشاير نمودم كه در ورود من در ميانج حاضر باشد، شما هم همراه او عاجلاً حركت نمائيد من هم انشاء الله بفضل خدا پس فردا كه سه شنبه هفدهم است به چاپاري از طهران حركت مي‌نمايم ـ وليعهد.

توضيح: مراد از امير العشاير «قرني آقا» و منظور از «ميانج» شهر ميانه است. گويا يورش عثماني مجال حركت به حاجي نجفقلي خان نمي‌دهد و او در سلدوز مي‌ماند.

مير آلا «امير آلا» ـ آلان: گيرنده، فتح كننده: عنوان يك لشكر از آرتش عثماني، امير آلان: فرمانده يك آلان ـ پسوه را مقر خويش قرار مي‌دهد و شخصي به نام «يوسف ضياء» را به عنوان حاكم سلدوز انتخاب مي‌نمايد.


تعداد صفحات : 7

درباره ما
Profile Pic
از کلیه دوستان و همشهریانی که خواهان نویسندگی در این وبلاگ میباشند دعوت به همکاری مینمایم.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 69
  • کل نظرات : 36
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 37
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 20
  • بازدید امروز : 1
  • باردید دیروز : 27
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 150
  • بازدید ماه : 553
  • بازدید سال : 6,153
  • بازدید کلی : 203,275